یدایش جهان هستی و مراحلی که گذرانده است یکی از پرسش های دیرین بشریت بوده و هست.

هر گاه انسان به آسمان پر ستاره، کوهها، دریاها و. . . خیره می شود با خود می اندیشد که چه کسی و چگونه اینها را بوجود آورد و چه دوران ها و مراحلی را گذارنده است.

در این رابطه ادیان الهی، فلاسفه و متخصصان کیهان شناس و زمین شناس اظهار نظرهائی کرده اند که در اینجا به برخی از آنها اشاره می کنیم:

تاریخچه پیدایش جهان هستی

الف: پیدایش جهان در نظر فلاسفه یونان:

1- «تالس» (640 قبل از میلاد) که او را نخستین فیلسوف یونانی دانسته اند معتقد بود که:

جهان هستی از آب بوجود آمده و همه تغییرات جهان در اثر عناصری است که در آب تأثیر می گذارد تخته سنگ ها، آبهای یخ بسته ای است که سالها از انجماد آنها گذشته است.

2- اناکسیمندر شاگرد تالس می گفت: اصل هستی، مبهم یا بی انتها است و مقصود او هوا و خلاء نامحدود بود. آن همه چیز ظاهر می شود و نا پدید می گردد و این عمل در أثر حرکت دائمی است. او جهان را به صورت سه لوله (دیوار جامد تو خالی) تو در تو تصور می کرد که لوله اولی سوراخی دارد که ما آنرا به صورت آفتاب مشاهده می کنیم.

3- «لوسیت» و «دموکریت» مکتب اتمی را پایه گذاری کردند و گفتند: خلاء جهان، آکنده از ذرات مخفی است که به چشم در نمی آید و این ذرات ازلی است و جوهر آن تغییر ناپذیر است.

آسمان و زمین از آنها پدید آمده است.

4- «اناگزاگور» معتقد بود که عناصر جهان چهار چیز است: آتش، آب، هوا، خاک. که همگی ازلی هستند.

5- «هراکلیت» می گفت: اصل ستارگانی که ما می بینیم بخارهایی است که متراکم و سنگ شده است.

ب: پیدایش جهان از نظر کتاب مقدس (تورات):

در سفر پیدایش مراحل خلقت را اینگونه می بینیم:

روز اول: خدا آسمانها و زمین را آفرید. و شب و روز را آفرید. (نور را ایجاد کرد).

روز دوم: خدا گفت فلکی باشد در میان آبها و آبها را از هم جدا کند. و خدا فلک را آسمان نامید.

روز سوم: خدا گفت آبهای زیر آسمان در یک جا جمع شود و خشکی ظاهر گردد و خشکی را زمین نامید. و خدا گفت زمین نباتات برویاند. (علف و درخت و میوه و. . . )

روز چهارم: خدا دو نیر (شیئی نورانی) بزرگ ساخت نیر اعظم را برای سلطنت روز و نیر اصغر را برای سلطنت شب و ستارگان را. و خدا آنها را در فلک آسمان گذاشت.

روز پنجم: خدا گفت آبها به انبوه جانوران پر شود (نهنگ ها و خزندگان و. . . ) و پرندگان بالای زمین بر روی فلک آسمان پرواز کنند.

روز ششم: پس خدا حیوانات زمین بهایم و حشرات زمین را به اجناس آنها بساخت. پس خدا آدم را به صورت خود آفرید

روز هفتم: خدا از همه کار خود که ساخته بود فارغ شد و آرامی گرفت. پس خدا روز هفتم را مبارک خواند  .

«مستر هاکس» در قاموس کتاب مقدس درمورد مقصود از واژه «روز» در مراحل خلقت می نویسد:

«امّا باید دانست که قصد از لفظ روز نه همین بیست و چهار ساعت معتاد می باشد. بلکه قصد از مدت مدید و طویلی است. »

و سپس در مورد تعارض مطالب سفر پیدایش با یافته های علوم تجربی می نویسد:

«اگر کسی به دیده اعتراض بنگرد و در باب اول سفر پیدایش نظر کرده بگوید اینها به هیچ وجه با قواعد علم هیئت و معرفة الارض و علم نبات و حیوان مطابقت نمی نماید.

جواب گوئیم اولًا مطلب و قصد از این مطالب علمی نیست.

ثانیاً نیک واضح است که با علوم رئیسه بخوبی مطابقت می نماید و ما را فرصت گنجایش آن مطالب در اینجا نمی باشد.

 

منبع : sargarmisite.wordpress